دوستش دارم ولی نه به عنوان همسر
سلام دوستان عزیز
من یه دختر ۲۲ ساله هستم. چند وقته یکی به شدت بهم ابراز علاقه کرده.
( برای خواستگاری )… اولش هیچ حسی بهش نداشتم و حتی عصبانیم شدم که چرا مطرحش کرد.
الان جدیدا یه جوری شدم… ازش زیادم خوشم نمیاد. ولی این علائم در من پدیدار شده …
بعد اینکه باهاش میحرفم نمیتونم رو بقیه کارام تمرکز کنم… همش شوخیاش
و حرفاش میاد تو ذهنم… منی که خوابم فوق سنگین بود! خیلی خوابم کم شده….
غذام خیلی کم شده…. وقتی زنگ میزنه یا اتفاقی میبینمش خوشحال میشم!!!
راستش بیشتر به خاطر شوخیاش و حرفای بانمکشه ها
(اساسا من آدمای شوخ رو دوس دارم. دختر پسرش برام مهم نیس اصلا!)
وقتی راجع به ازدواج حرف میزنه خوشم نمیاد…..
یک کلام بگم بعنوان همسر دوسش ندارم ولی بعنوان یه دوست چرا.
چون پسره تصمیم گرفتم باهاش کات کنم…. کاش دختر بود کات نمیکردم!! (شکلک تاسف)
چیکار کنم ؟
رتبهدهی
- دوشنبه ۲۷ مهر ۹۴
- ۱۸:۵۴
رتبهدهی
- سه شنبه ۲۸ مهر ۹۴
- ۰۰:۰۵
رتبهدهی
- سه شنبه ۲۸ مهر ۹۴
- ۰۱:۲۹
رتبهدهی
- سه شنبه ۲۸ مهر ۹۴
- ۰۱:۴۶
رتبهدهی
- سه شنبه ۲۸ مهر ۹۴
- ۰۳:۱۷
رتبهدهی
- سه شنبه ۲۸ مهر ۹۴
- ۰۸:۴۶
چرا که اولا این آقا به قصد ازدواج جلو آمده و شما با این کار به احساسات او لطمه میزنید و ثانیا نوع واکنش های شما نشان میدهد که علی رغم اینکه فکر و عقل شما ایشان را نپذیرفته اما علائم اولیه کنش و وابستگی عاطفی در شما مشاهده میشود و با اینکار در مدت کوتاهی وابسته فردی میشوید که او را برای ازدواج مناسب تشخیص نمیدهید.
پس از مدتی نه میتوانید دل بکنید و نه بله بگویید. من این شرایط را از نزدیک در یکی از دوستانم دیده ام. ایشان پس از مدتی دوستی با این آقا با فردی آشنا شد که برای ازدواج بسیار مناسب بود، دوست من فکرش پیش این آقا و دلش با دیگری بود و پیوسته این دو را مقایسه میکرد. همزمان با هر دو در ارتباط بود و به لحاظ روحی بسیار آشفته شده بود چون نه میتوانست پا روی دلش بگذارد و نه عقلش میگذاشت مورد دومی را که بسیار از هر نظر عالی بود رد کند تا با اولی ازدواج کند.
این کار عواقب خوبی ندارد. زودتر قطع رابطه کنید.
رتبهدهی
- سه شنبه ۲۸ مهر ۹۴
- ۱۰:۴۲
رتبهدهی
- سه شنبه ۲۸ مهر ۹۴
- ۱۸:۰۶
رتبهدهی
- چهارشنبه ۲۹ مهر ۹۴
- ۱۳:۳۹
رتبهدهی
- چهارشنبه ۲۹ مهر ۹۴
- ۲۰:۴۴
رتبهدهی
- پنجشنبه ۳۰ مهر ۹۴
- ۲۰:۵۷