شوهرم بهم اعتماد نداره
سلام،من و نامزدم چند وقت پیش برای اولین بار یه معاشقه کوتاه داشتیم در حدی که به آلت همدیگه دست زدیم و بوسیدن لب و این چیزا.از اون روز عوض شده میگه تا وقتی که عقد رسمی نکردیم اینکارو نکنیم خودش میگه خیلی زیاد دوست دارم و خیلی خوشحالم اینکارو کردیم ولی دیگه تا وقتی عقد رسمی نکردیم اینکارو نکنیم میگه میترسم تنهام بزاری در حالی که خیلی بهت وابسته هستم! این در صورتیه که من به هیچ وجه نه میخوام نه میتونم تنهاش بزارم خیلی همدیگه رو دوست داریم مشکل من اینه که من از نظر جنسی خیلی فعال و هات هستم و تحمل این موضوع خیلی برام سخته نمیتونم تحمل کنم میشه خانم ها بگن دلیل این موضوع چیه؟چطوری میتونم بهش اطمینان خاطر بدم من تنهاش نمیزارم شاید بی خیال این حرفا بشه بیشتر از اینکه به فکر خودم باشم که اذیت میشم این ناراحتم میکنه که اونم داره به خودش سخت میگیره از اینکه خودش دوست داره باهم معاشقه کنیم ولی میترسه و جلوی خودشو میگیره ناراحتم!چونکه میدونم اذیت میشه.لطفا کمکم کنید خیلی مهمه این قضیه و نظر خانم ها برام مهمه لطفا خانم ها نظر بدن .
نظر یکی از دوستان:
خب چرا عقد نمیکنین؟
اخه از لحاظ شرعی هم تا وقتی محرم نباشین مشکل داره
بعدشم ما دخترا تاصددرصد مطمئن نشیم که نامزدمون ماله خوده خودمونه دلهره از دست دادنشونو داریم
بهت قول میدم تا اسمت بره توشناسنامش همه جوره وباکمال میل باهات راه میاد
نظر یکی از دوستان:
سلام
نکن برادر من ! خانومتو اذیت نکن ! میدونم قصد شما خیره و ایجاد محبت بیشتر ، ولی من هم وقتی با همسرم نامزد شرعی بودیم همچین شرایطی واسم پیش اومد …من خیلی اذیت شدم ! دوست داشتم ولی امنیت روانی نداشتم و اون کارای همسرم به یه کابوس واسم تبدیل شده بود !
شما برید بخونید همه ی کارشناسان میگن جای این کارا تو دوران نامزدی نیست ، تازه تو ی عقدم محدودیت وجود داره !
شما میگی همسرتو دوست داری ! قبول اما خب به هر حال ممکنه یه اتفاقاتی پیش بیاد که نامزدی تون بهم بخوره ! شما بگو نیم درصد ! ولی این احتمالات طبیعی ام باعث میشه همسرتون امنیت روانی نداشته باشه و آرامشش رو از دست بده ! برادر من بی تعارف ! شما اطمینان داری عمرت کفاف میده تا این خانومو به عقد رسمی خودتون در ارید؟!
این احتمالات تو ذهن آدم میاد دیگه !
ببینید خانومتون به چی راضیه همون کارو بکنید تا آرامش داشته باشه و خاطره ی بدی واسش درست نشه !
من دفعه ی اول که به اصرار همسرم معاشقه داشتیم بعدش احاس میکردم بهم تجاوز شده چون با اکراه و بدون آرامش و فقط به خاطر اصرار همسرم تن داده بودم ، هرچند که همسرم کار خاصی انجام نداد و حالا که یادم میوفته خندم میگیره ولی اون موقع داشتم از استرس میمردم و لذت خاصی واسم نداشت چون فکر میکردم که اون دوران برای معشقه زوده و نظم فکری و برنامه ریزیام بهم خورده بود…اوایل آدم تجربه نداره شما سعی کن گام به گام جلو بری تا خانوم ضربه نخوره ! از من به شما نصیحت
نظر یکی از دوستان:
علت منعش، ترس از ازدست دادن بکارتش قبل عقده
میترسه که بعدا قالش بذاری، حقم داره ، الیته به تو توهین نمیکنم، ولی نمیخاد بی گدار به آب بزنه،.
دخترا براشون سخته که بدون هیچ تضمینی خودشونو دراختیار مرد قرار بدن(تضمین= عقد دائم).
مراعاتشو کن.
شرایط عقد رو فراهم کن که بتونه دل به کار بده .
……….
عقد نکرده رفتین سراغ معاشقه؟
عزیزم برو دنبال جور کردن عقد باش.
بعدش با خیال راحت هر کار خواستی بکن
همسرت حق داره
اونم نه یه ذره بلکه خیلی حق داره
من بودم همون دفعه اولم اجازه نمی دادم